سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** میردامادی: مشکلات با آمریکا، تقصیر ایران است!
«محسن میردامادی» از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ و از نمایندگان متحصن در مجلس ششم در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «در دوره ریاستجمهوری ریگان، خانم آلبرایت، وزیر خارجه وقت امریکا بابت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از مردم ایران عذرخواهی کرد، خود کلینتون هم به سیاستهای اشتباه گذشته امریکا در قبال ایران اذعان کرد و زمانی که آقای خاتمی به عنوان رییسجمهور ایران در نشست سالانه سازمان ملل شرکت کرد، تلاش خود را کرد تا با آقای خاتمی دیدار کند اما باز هم این ما بودیم که حاضر به تعامل نشدیم. در دوران اوباما نیز این اتفاقات افتاد اما باز هم ایران حاضر به بهبود روابط نشد».
میردامادی در ادامه گفت: «مشکلات امروز کشور ما با امریکا منبعث از اشغال سفارت نیست بلکه دلایل دیگری دارد. قصه اشغال سفارت شباهت بسیاری به قصه انقلاب دارد. امریکا در ابتدا مخالف انقلاب بود اما با گذر زمان آن را پذیرفت و درباره سفارت نیز داستان چنین است. رابطه ایران و امریکا بیش از آنکه از جانب امریکاییها قفل و غیرقابل حل شده باشد از جانب ما لاینحل شده است. دلیل این اتفاق هم آن است که عدهای در داخل معتقدند، منفعت وجود دشمن خارجی مثل امریکا بیش از منفعت عدم دشمنی با آن است».
این فعال اصلاح طلب در ادامه گفت: «در شرایطی که ایران با عراق در حال جنگ بود، دولت امریکا برای ایران اسلحه ارسال کرد».
ذلت و حقارت در مقابل آمریکا، ویژگی بارز فعالین اصلاح طلب است. میردامادی مدعی است که ایران مقصر اصلی مشکلات موجود با آمریکاست. این ادعای مضحک در حالی است که دولت روحانی در موضوع برجام به مذاکره مستقیم با آمریکا اقدام کرد. در این دوره دیدارهای دوجانبه ظریف و کری رکورد زد. گفتگوی تلفنی روحانی و اوباما و دست دادن ظریف و اوباما نیز در ادامه رویکرد «با کدخدا میتوان بست» اجرا شد.
اما آمریکا دقیقاً در ماه عسل روابط دولت روحانی با این کشور، فرستاده ویژه ایران در سازمان ملل-ابوطالبی- را تروریست نامید. دولت اوباما در ادامه قانون محدودیت ویزا، قانون تحریمی آیسا، قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را نیز تصویب و تمدید کرد و ۲ میلیارد دلار از اموال مردم ایران را نیز غارت کرد.
به این موارد دقت کنید:
- ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران با ۲۹۰ مسافر (کودک و زن و مرد)
- تأمین سلاحهای شیمیایی و حمایت تسلیحاتی از رژیم بعث صدام در جنگ تحمیلی ۸ ساله علیه مردم ایران
- حمایت از گروهک تروریستی منافقین که ۱۷ هزار ایرانی را به خاک و خون کشیده است
- ترور دانشمندان هستهای ایران
- تحریم مردم ایران در حوزههای مختلف از جمله دارو
- حمایت از آشوبگران در سالهای ۷۸ و ۸۸
- مصادره اموال مردم ایران و...
شاید به نظر آقای میردامادی، دراقدام جنایتکارانه آمریکا در اصابت قراردادن هواپیمای مسافربری ایران، حتماً تقصیرکار اصلی، کودکان و زنان و مردانی هستند که مسافر آن هواپیما بودند و هواپیمای ایرانی نباید خود را به موشک آمریکایی میزد!
آیا آمریکا بابت جنایت بزرگ حمله موشکی به هواپیمای مسافربری ایران عذرخواهی کرد؟! بابت تأمین سلاحهای شیمیایی صدام چطور؟ بابت ترور دانشمندان هستهای نیز عدرخواهی کرد؟!
** دردِ دل ناشیانه ظریف با فرانسویها
روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «فرار از تله فرانسوی» نوشت: «محمد جواد ظریف در مصاحبه با هفتهنامه لوپوئن گفت:"افراد بسیاری در کشور ما مخالف متن این توافق (برجام) هستند، افرادی که قدرت هم دارند و صدایشان هم شنیده میشود، ولی شما میبینید که دولت تا الان به آنچه درباره آن متعهد شده بود، پایبند باقی مانده است".».
ظریف در این گفتگو به دردِ دل ناشیانه با یک رسانه خارجی اقدام کرده است. وی مدعی شده است که منتقدان برجام، جریانی است که قدرت دارد و صدایش هم شنیده میشود و دولت در مقابل آنها مقاومت کرده و تعهدات برجامی خود را اجرا کرده است.
این اظهارنظر عجیب ظریف، این پالس نادرست را به طرف غربی میرساند که ایران به شدت درگیر یک فضای دوقطبی است و مسئله دولت در برجام، نه عهدشکنی آمریکا و اروپا، بلکه طیف سیاسی مقابل دولت در داخل کشور است!
این اظهارنظر تأمل برانگیز، بیش از پیش بر ترجیح دادن منافع حزبی و قبیلهای به منافع ملی و عزت مردم ایران از سوی ظریف صحه گذاشت. این در حالی است که محمد جواد ظریف- ۲۳ آذر ۹۷- در میتینگ حزب اصلاح طلب ندای ایرانیان گفته بود: «سیاست خارجی حوزه درگیری منافع جناحی نیست».
ظریف در موضع برجام توپ را به زمین داخلی انداخته و آن را یک مسئله جناحی جازده است. این در حالی است که مسئله برجام، عهدشکنی و وقت کشی طرف آمریکایی-اروپایی و اجرای یکطرفه و خسارت بار آن از سوی دولت روحانی است.
لازم به ذکر است که دردِ دل ناشیانه با طرف غربی و گره زدن سیاست خارجی به مسائل حزبی و جناحی تاکنون چندین بار از سوی ظریف انجام شده است.
ظریف در جریان مذاکرات سعدآباد در گوشهای از سالن مذاکرات از «محمد البرادعی» رئیس وقت آژانس انرژی اتمی خواست تعریف خود از موضوع تعلیق را به گونهای ارائه دهد که جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری نهم بازنده نشود!
وی همچنین-شهریور ۹۳- در شورای روابط خارجی آمریکا و درپاسخ هاله اسفندیاری-ضد ایرانی فعال در حوزه جنگ نرم- در اظهارنظری تأمل برانگیز گفت: «ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی (مجلس دهم) برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ دهند. وقتی قبلاً در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد (!) حالا بار دیگر من زنده شدهام. به نظر من غرب در انتقال پیامی که میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند»!
برجام، بهانههای آمریکا را خنثی کرد!
«سید جلال دهقانی فیروزآبادی» در مصاحبه با روزنامه ایران گفت: «ترامپ درباره برجام میگوید بدترین قراردادی است که امریکاییها امضا کردهاند، معلوم میشود ایران در یک مذاکره نامتقارن امتیازات بیشتری به دست آورده است. دیپلماسی قهر تأمین کننده منافع ما نیست باید مذاکره داشته باشیم، فعال باشیم و حتی با آنهایی که تقابل داریم مذاکره کنیم مانند امریکا. مذاکره دیپلماتیک البته از منظر اقتدار میتواند تأمین کننده منافع کشور باشد».
دهقانی فیروزآبادی افزود: «برجام را میتوانیم یکی از نمونههای سیاست تعامل برای تقابل نام ببریم. ما از راه تعامل با امریکا و مذاکره کاملاً بهانههایی که آنها برای ایران هراسی و امنیتی کردن ایران داشتند خنثی کردیم. راه مقابله با امریکا و تهی کردن آن از اهرمهای فشار، فقط مذاکره بود».
ارگان دولت تاکید کرده است که «دیپلماسی قهر تأمین کننده منافع کشور نیست». این در حالی است که هیچگاه منتقدان دولت و کارشناسان و صاحبنظران قائل به «دیپلماسی قهر» نبودهاند. حرف اصلی این است که سیاست خارجی باید براساس سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» باشد.
حامیان دولت تاکید دارند که دیپلماسی دولت روحانی براساس تعامل و تنش زدایی و تسلط بر زبان مذاکره بوده است؛ اما این دیپلماسی که برخی آن را «دیپلماسی انفعالی» و برخی دیگر آن را «دیپلماسی التماسی» مینامند، رکورددار ناکامی در سیاست خارجی و تاثیرگذاری منفی در اقتصاد است. از لگدمال شدن برجام تا دومینوی اخراج دیپلماتهای ایرانی و هتک حرمت مسافران ایرانی در فرودگاههای خارج از کشور و فاجعه تلخ منا و دلار ۱۹۰۰۰ تومانی و...
ارگان دولت مدعی شده است که برجام بهانههای آمریکا را خنثی کرد. اگر اینطور است پس چرا ظریف-۱۵ مهر ۹۷- در جلسه بررسی لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم در صحن علنی مجلس گفته بود: «نه بنده و نه آقای رئیسجمهور نمیتوانیم تضمین دهیم که با پیوستن به لایحه حمایت مالی از تروریسم مشکلاتمان حل خواهد شد؛ اما میتوانیم تضمین بدهیم که با نپیوستن به این لایحه، آمریکا بهانه مهمی برای افزایش مشکلات ما پیدا خواهد کرد».
دولت آقای روحانی یکی از مأموریتهای خود را گرفتن بهانه از آمریکاییها تعریف کرده است. قرار بود با برجام، بهانه هستهای از واشنگتن گرفته شود و قرار است با FATF بهانه حمایت ایران از تروریسم مرتفع شود. حل و رفع این بهانهها، خود تبدیل به بهانهای برای دولت شد. می گویند برای رفع مشکلات اقتصادی باید ابتدا این مسائل را حل کرد. با این روند باید پرسید بهانه بعدی غرب چیست و دولت میخواهد کدام دغدغه آنها را مرتفع کند؟ و حد یقف این بهانهها چیست و کجاست؟
** اصلاح طلبان در کارنامه دولت شریک هستند ولی دولت که اختیاری ندارد!
«فیض الله عرب سرخی» از فعالین اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد گفت: «وقتی جریان حامی یک دولت از مردم میخواهد که به آن دولت رأی دهد، به همان میزان که وقتی آن دولت در عملکردش موفق باشد آن جریان حامی هم در موفقیتهای دولت شریک خواهد بود. چنانچه دولت در عملکردش ناموفق باشد، جریان حمایت کننده هم در شکستهایش شریک خواهد بود. به همان نسبت هم شاهد افزایش و کاهش پایگاه را آن دولت و جریان حمایت کنندهاش خواهیم بود. این اقتضای کار سیاسی است.»
عرب سرخی در ادامه گفت: «روحانی در انتخابات وعدههایی داده است اما در مواردی عملاً وعدههایش را محقق نکرد؛ اما این باز هم به مفهوم عدول رئیس جمهور از وعدههایش نیست زیرا ممکن است شرایط به او این اجازه را نداده باشد.»
«محسن میردامادی» نیز در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «آقای روحانی در دولت دوازدهم به مراتب ضعیفتر و پایینتر از حد انتظار ظاهر شده و این واقعیتی غیرقابل کتمان است...عملکرد رییسجمهور در یک سال اخیر به نحوی بوده که هم پایگاه اجتماعی خود را تحت تأثیر قرار داده و هم به پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان لطمه زده است...به این نکته هم توجه داریم که همه مشکلات موجود نیز بر عهده دولت نیست بلکه عوامل مختلف داخلی و بینالمللی نیز در پیدایش شرایط فعلی تاثیرگذار بودهاند».
اصلاح طلبان در رابطه با دولت، دو ترفند را به صورت همزمان در پیش گرفتهاند. اول اینکه علیرغم اذعان به شریک بودن در کارنامه روحانی، خود را صرفاً یک حامی انتخاباتی معرفی میکنند که نتوانست در دولت حضور پیدا کند و مدعی هستند که فردای انتخابات، درهای پاستور به روی طیف اصلاح طلب بسته شد!
دومین ترفند اصلاح طلبان این است که علیرغم اذعان به ناکارآمدی و کارنامه ضعیف دولت، مدعی هستند که دولت حداکثر ۳۰ درصد اختیار دارد و بنابراین نمیگذارند که به وعدههای خود عمل کند!
برخلاف این خط تبلیغاتی طیف اصلاح طلب، اکثریت مطلق کابینه در اختیار اصلاح طلبان است و دولت هم امکانات و اختیارات گستردهای برای اجرای امور و رفع مشکلات مردم دارد.
مسئله اینجاست که اصلاح طلبان هیچ برنامهای برای اداره کشور ندارند. این طیف پیش از این مدعی بود که با برجام تمام مشکلات کشور حل خواهد شد ولی در نهایت این توافق هیچ دستاوردی برای مردم ایران نداشت. اصلاح طلبان مردم را ماشین رأی و جوانان را سیاهی لشکر میتینگها میبینند. هدف اصلی این طیف حضور در قدرت برای تأمین منافع شخصی و حزبی و قبیلهای است.